امید حسینی نژاد | شهرآرانیوز؛ «عکس حرم بارگاه... عکس میگیریم... آقا با خانواده عکس بگیرم؟» زائران امام رضا (ع) این جملات را در اطراف حرم به فراوان میشنوند. عکاسی با پس زمینه حرم امام رضا (ع)، از زائرانی که به مشهد مشرف میشدند، از روزگاران گذشته رواج داشته است.
از ابتدای دوره پهلوی و با رشد روزافزون عکاسی و ارزان شدن ابزار عکاسی، عکاسان فوری و دوره گرد همراه با دوربینهای چوبی، اطراف حرم مطهر رضوی و در کنار بساطیهای اجناس مختلف مورد نیاز زوار، مستقر شدند. از پیشگامان این کار میتوان به ابراهیم ذهبی معروف به سیاح و رسول عرب لین اشاره کرد.
در این نوع عکاسی، پس زمینه، نقش بسیار مهمی ایفا میکند. ابتدا با ایستادن زائر در مقابل مجموعه حرم رضوی، از او عکس گرفته میشد، سپس به دلیل محدودیتهای کار در فضای باز و با الهام از پردههای پس زمینه که در آتلیههای عکاسی در عکس پرتره استفاده میشد، همچنین ضمن بهره گیری از نورپردازی با منابع نور مصنوعی، زائران جلو پردههای نقاشی حرم و بارگاه میایستادند و عکس میگرفتند. به تدریج ابزار دیگری از جمله لباس و سربند عربی، ماکتهای آهو و شتر و... به صحنه اضافه شد.
تا پیش از ورود عکاسی دیجیتال، شیوههای مختلف مونتاژ عکس نیز رونق داشت که اکنون و با رشد تکنولوژی دیجیتال و کاربرد آن در عکاسی، با استفاده از کامپیوتر انجام میشود.
پیمان اسحاقی، پژوهشگر دینی در سال ۲۰۱۵ میلادی، مقالهای با عنوان To Capture a Cherished Past:Pilgrimage Photography at Imam Riza’s Shrine, Iran» به رشته تحریر درآورد که در مجله Middle East Journal of Culture and Communication انتشارات بریل به چاپ رسید.
این مقاله بر عکاسی ژانر زیارت در مشهد به دنبال تحولش در سده بیستم تمرکز میکند. عکسهایی که هنگام زیارت حرم امام رضا (ع) گرفته میشود، جزو محبوبترین ژانرهای بومی عکاسی ایرانی به شمار میآید و آنها را باید عکسها و اشیای مقدسی تلقی کرد که هم زمان هم دلالتگر و هم حامل دین داری هستند. وقتی زائران عکسها را میگیرند و به خانه میبرند، نه تنها آن دیدار مقدس را ثبت میکنند و به یاد میسپارند، بلکه رایحهای از امر قدسی را وارد مکان و زمان این جهانی زندگی روزمره میکنند. در این گفتگو به بررسی زوایای بیشتری از این مقاله پرداخته ایم.
سده هاست که مشهد، دومین شهر پرجمعیت ایران، واقع در شمال شرق کشور، یکی از زیارتگاههای مشهور بوده است. زائران از درون و بیرون ایران به مشهد میآیند تا حرم مقدس امام رضا (ع)، هفتمین نسل از خاندان پیامبر اسلام و هشتمین امام شیعیان، را زیارت کنند.
حرم امام رضا (ع) کانون بسیاری از کنشهای عبادی عمومی و خصوصی است. زیارت حرم در سنتهای شفاهی، اشعار، ضرب المثلها و بازنمودهای دیداری گوناگون ایرانیان حضور پررنگی دارد. این زیارت در میان عموم به «حج فقرا» مشهور است؛ این عبارت به این واقعیت اشاره دارد که تنها ثروتمندان بضاعت به جا آوردن حج را دارند، زیرا این کار مستلزم سفر به عربستان سعودی و دیدار خانه کعبه و نیز دیگر اماکن مقدس مکه و مدینه است. اما بسیاری از ایرانیان، از جمله کم بضاعت هایشان، توان مالی زیارت مشهد را دارند. این حرم در رفتارهای دینی و هویتهای جمعی گروههای خاص، جایگاه چشمگیر و برجستهای دارد. بارزترین مصداق این گروههای خاص، هزارههای افغانستان اند که از قدیم ترجیح داده اند نزدیک حرم اقامت گزینند.
نظر به اهمیت دینی و اجتماعی زیارت به طور عام و زیارت حرم امام رضا (ع) به طور خاص، جای تعجب ندارد که در سده اخیر، عکس گرفتن در آن، یکی از تجربههای مهم زائران بوده است. منطقه پیرامون حرم امام رضا (ع) پر است از عکاسخانههایی که در آنها از زائران عکسهایی میگیرند که پشت آویزشان به شمایل نگاری نمادین پرزرق وبرقی مزین است. در زبان فارسی به این عکسها میگویند «عکس حرم بارگاهی»؛ این پرترههای زیارتی «عزیزترین عکسهای ایران» تلقی میشوند. این تصاویر که حکم سوغات را دارند، برای نسلهای بعد بسیار عزیزند و از آنها به خوبی نگهداری میشود.
آنها را در قاب میگذارند و به دیوار میآویزند یا در بسیاری از خانه ها، در ایران و خارج، در جاهای مهم خانه، نمایششان میدهند. به این عکسها که دلالتگر و حامل دین داری اند، به چشم احترام و تکریم نگریسته میشود. چون این عکسها اشیایی مقدس انگاشته میشوند، اغلب محرک اعمال دین دارانه بیشتری هستند. آنها تجسم دیداری مقدس و رایحهای از امر الهی هستند که حین زیارت به مشام میرسد و این حال وهوا و رایحه را خود به فضاهای روزمره خانههای شخصی میآورند.
در دهههای میانی سده بیستم در مشهد دو سنت عکاسی زیارتی وجود داشت: عکاسی خیابانی عکاسان دوره گرد و عکاسی عکاسخانه ای. عکاسان دوره گرد در خیابانهای مجاور حرم میایستادند و آماده بودند تا از زائران عکس بگیرند. آنان از فرایندی ساده استفاده میکردند که به «دوربین جعبه ای» یا دوربین سوراخ سوزنی مشهور بود؛ دوربین چوبی جعبه شکلی که داخلش حکم تاریکخانه را داشت. عکاسان خیابانی از آنها استفاده میکردند تا پرتره فوری بگیرند. آنها عکس هایشان را در قالب کارت پستال منتشر میکردند و آنها را داخل قاب میگذاشتند.
برخی عکاسان پیش از دادن عکسهای سیاه و سپید به مشتریان با دست رنگشان میکردند تا پول بیشتری بگیرند. برخی عکاسان اول کارشان را از عکاسی خیابانی و دورهگردی شروع میکردند و سرانجام کارشان را به عکاسخانهها میبردند؛ برخی دیگر بیرون ماندند. این دو شکل کسب وکار دوشادوش هم تحول یافتند. تفاوت میان آنها بیشتر به قیمت تمام شده آن برای زائران مربوط بود.
بیشتر عکاسان از شگردهای مشابه چسبانه و نقاشی عکس بهره میگرفتند، اما کارهایشان از لحاظ سبک متنوع بود. تنوع ظریف در ژانر کلی چهره نگاری زیارتی احتمالا نتیجه ترکیبی از این عوامل بود: ترجیح فردی زائران (یا جیبشان)؛ سبک متمایز یا تخصصی شدن عکاسخانهای خاص؛ محبوبیت شگردهای متفاوت یا اشکال دیداری که با گذشت زمان تنوع پیدا کردند؛ و سرانجام، تکامل تاریخی و سبکی چهره نگاری زیارتی.
آنچه ژانر عکاسی زیارتی را تعریف میکند و در جذابیت تجاری و عاطفی اش نقش دارد، پرتره زائر با پس زمینه آن است که نشانگر حضور وی در نزدیک حرم مقدس است یا معرف تصویری است نشانگر زمان مقدس زیارت. محدودیتهایی هم ازسوی خادمان برای عکس گرفتن در داخل حرم اعمال میشد. افزون براین، شرایط آب وهوایی همیشه مساعد نبود و بردن وسایل به حرمها و میان آنها پرزحمت بود. برخی عکاسان در طبقه بالای ساختمانهای مشرف به حرم عکاسخانه دایر میکردند و از پشت بام هایش برای گرفتن پرتره زائر استفاده میکردند و حرم نیز میشد پس زمینه طبیعی آن.
برخی دیگر از فرایند دو مرحلهای مونتاژ عکس استفاده میکردند. عکاسان، پرترهای از زائر میگرفتند و آن را میبریدند و آن را روی عکس دیگری از حرم یا کنار آن میگذاشتند و سپس از آن ترکیب، عکس میگرفتند. بدین ترتیب عکسی ازپیش موجود از خود حرم (معمولا از داخل حرم یا صحنش) پس زمینه خامی میشد که برای هر زائر شخصی میشد. گفته شده اولین عکسهای این سبک را ابراهیم ذهبی در سال ۱۹۳۷میلادی گرفته است.
بسیاری از عکاسخانههای مجاور حرم در مشهد، تعدادی لباس دارند که آنها را در اختیار زائران میگذارند تا هنگام گرفتن پرتره بپوشند. این لباسها شامل ردای عربی، چفیه (شالی سیاه و سپید) و شماق است. این ضمائم غیرایرانی، نمادهای هویت یا قومیت و فرهنگ عربی است که در بافت دینی مظهر صدر اسلام دیده میشوند. این لباسها دوران شکوهمند و مثال زدنی صدر اسلام، دوره پیامبر (ص)، اهل بیت (ع)، اصحاب و نخستین امامان را به یاد میآورند.
اشتیاق به صدر اسلام که از طریق لباس بیان میشود، خاصه عباهای بلند و عمامه، در لباسهای مرسوم و رسمی روحانیون نیز نمایش مییابد، روحانیونی که کارشان در مقام چهرههای دینی به آنها امکان میدهد که ارتباط روزانه شان با عصر مقدس نزول وحی را حفظ کنند.
زائران عادی وقتی میبینند میتوانند لباسهایی بپوشند که به عصر پیامبر مربوط میشود، در این اشتیاق و آرزو سهیم میشوند. همچنین این لباسها شالوده یا تقویت کننده دین داری یا فضیلتی هستند که زیارت را به برههای خاص و مقدس و متفاوت با زمان عادی بدل میسازد. زائران با پوشیدن این لباسها برای عکس انداختن، خود را از محیط زمانی هر روزه شان جدا میکنند و خویشتن را با گذشته آرمانی اسلام پیوند میزنند و موقتا جزئی از عصر مقدس نزول وحی میشوند.
لباسها و وسایل دیگر که از آن در عکاسی زیارتی مشهد استفاده میشود، خاصه با سنت درویشیگری پارسی پیوند خورده است. این اثاثیه شامل تبرزین (سلاحی قدیمی) و کشکول، کاسهای برای جمع کردن صدقات و خیرات، است. پوشیدن جامه درویشان و با آنها ژست گرفتن، تلاش برای نشان دادن دین داری و زهد بسیار است و بر فاصله فرد از مسائل و دل مشغولیهای این جهانی دلالت دارد. در حالی که این سنتی است خاص ایرانیان، به همان قیاس، زائر را به عصر مقدس میبرد و او را از روزمرگی و زمانه عادی خود دور میکند.
برخی عکاسخانهها این فرصت را فراهم میآورند که فرد با مجسمههای حیوانات مثل شیر، شتر یا آهو، ژست و عکس بگیرد. اهمیت نمادین این حیوانات در داستانهای خاص فرهنگ عامه ایرانی ها، معمولا حول زندگی قدیسان محلی جا افتاده است. بر اساس یکی از داستانهای عامیانه محلی مشهور، امام رضا (ع) از آهویی که به پیشگاهش پناه آورده بود، در برابر شکارچی محافظت کرد. یکی از نامهای امام رضا (ع) «ضامن آهو» است و در سنت عامیانه، چنان که در این داستان عامیانه مشهود است، امام رضا (ع) حامی ضعفا و آسیب پذیران است، ایدهای که شالوده جنبه طبقاتی امر زیارت مشهد است: «زیارت فقرا».
زائران هنگامی که عکسها را از عکاس میگیرند، اغلب پیش از آنکه آنها را به خانه ببرند و از جان و دل محترمشان شمارند، آنها را میبوسند. قدیمیترین عکاسان مشهد هنوز به یاد دارند که زائران وقتی عکس ظاهر شده خود را میدیدند، چطور شیفته و مبهوت عکسها میشدند؛ برخی آن قدر خوشحال بودند که گویی تمام دنیا را به آنها داده اند.
تا همین اواخر، نزد بسیاری از زائرانی که از خانوادههای عادی بودند، زیارت نه تنها از حیث اهمیت دینی اش، بلکه به دلیل هزینهها و دشواری هایش، خاصه اگر کل خانواده با هم سفر میکردند، خاص و ویژه بود. برخی از زوار بر حسب اتفاق یا بخت و اقبال مثلا در قالب خدمت سربازی یا مأموریت نظامی از مشهد سردر میآوردند. ارزش عاطفی عکس، زمانی بیشتر میشود که سفر دوباره به مشهد غیرممکن میشود.
نظر به رایحه خاص عکسهای زیارتی، این اشیای مقدس، این ظرفیت را داشته اند که عواطف دین دارانه را برانگیزند و بر لحظات مقدسی که هنگام زیارت تجربه میشود، اثر بگذارند و آن را وارد لحظات عادی حیات روزمره کنند. همچنین آنها فضای مقدس حرم را وارد خانههای عادی و آنها را سرشار از قداست میکنند. اما این عکسها برای اینکه نقش اشیایی را که موجد و حامل دین داری اند ایفا کرده و ارتباط با زمان و مکان مقدس را میسر کنند، نیازمند رفتارها و جایابی خاص اند. آنها را به دقت قاب بندی میکنند و به دیوار میآویزند یا روی طاقچه در قاب، در محترمترین و عمومیترین بخشهای خانه میگذارند. با آنها با احترام رفتار میشود، سالم و تمیز نگه شان میدارند و اغلب با دقت از نسلی به نسلی دیگر دست به دستشان میکنند. نباید گردوخاک بگیرند و اعمال دنیوی یا بی حرمتیها نباید در حضورشان اتفاق بیفتد؛ چون آنها تصاویر «خودهای دین دارند»، چه در شمایل نیکان، چه در شمایل کسانی که در خانه زندگی میکنند؛ بنابراین این عکسها دین داری را میافزایند و در میان اعضای خانه، نفسهای دین داری را برمی سازند که حضورشان در خانه احساس میشود؛ این چیزی است که کریستوفر پینی، انسان شناس برجسته، آن را «قدرت گیری از نزدیک» مینامد.